اصول آموزش نماز به كودكان و نوجوانان (3)
اصول آموزش نماز به كودكان و نوجوانان (3)
منبع: سايت انديشه قم
پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلّم ـ، بزرگ مربي مكتب اسلام، در زمينهي آموزش نماز و تكرار آن براي نوهي گرامي شان، حضرت امام حسين عليه السلام چنين رفتاري داشتند: «روزي حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلّم قصد خواندن نماز را داشتند. امام حسين عليه السلام در كنار جد بزرگوارشان بودند و قصد همراهي با پيامبر صلي الله عليه و آله و سلّم را داشتند. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلّم تكبير گفتند، ولي امام حسين عليه السلام نتوانستند آن را تكرار كنند. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلّم تكبير دوم، سوم، چهارم، پنجم و ششم را گفتند. بالاخره، در هفتمين بار، تكبير امام حسين عليه السلام صحيح ادا شد و نماز آغاز گرديد»[2]. اين شيوه رفتار نبي مكرم اسلام صلي الله عليه و آله و سلّم ـ، ميتواند الگو و روش خوبي براي والدين و مربيان باشد. آنان بايد همانند پيامبر عظيم الشأن اسلام صلي الله عليه و آله و سلّم ـ، مراحل رشد كودك را در نظر بگيرند و سعي كنند با صبر و حوصله، به نياز فطري كودكان پاسخ مناسب بدهند.
هنر بزرگ والدين و مربيان اين است كه دنياي كودك را درك نمايند و بدانند كه برخي از مسائل كه ممكن است براي بزرگسالان خسته كننده باشد، براي كودكان لذت بخش است. كودك از تكرار مكررات همچون خواندن و ذكر مكرر قصهها و داستانها اصلاً خسته نميشود. اگر بيان اين داستانها با صوت خوش و ريتم و آهنگ مطلوب باشد، كودك كاملاً مجذوب و علاقمند ميشود. در اين باره، مادران بخوبي ميدانند كه بعضي قصهها را صدها بار تكرار كرده اند، ولي باز هم كودك به آن علاقه نشان داده است. لذا، توصيه ميشود كه والدين نماز را با حال مناسب و صوت و آهنگ موزون قرائت كنند، تا كودكان بيشتر به كلام الهي جذب شوند.در اين باره، والدين ميتوانند به قرائت نمازهاي علماي رباني گوش دهند و آنها را ضبط كنند تا هم خودشان و هم كوكانشان، بهره مند شوند.
6ـ اصل آسان گيري در آموزش مسائل ديني
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم در مناسبتهاي مختلف، تأكيد كردند: «دين اسلام آسان است و دينداري مشكل نيست. مبادا، افراد نادان بر خود سخت بگيرند. مبادا متوليان امور ديني، كاري انجام دهند كه مردم تصور كنند دينداري مشكل است و با سخت گيريهاي بيجا، مردم را از دين فراري دهند»[3].«روزي پس از نماز، مردم اطراف پيامبر صلي الله عليه و آله و سلّم را گرفتند و از ايشان مسئلهاي پرسيدند. چندين بار سؤال كردند: آيا فلان كار اشكال دارد؟
آن حضرت فرمودند: اشكال ندارد. اي مردم! دين خدا در آساني است[4]. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلّم اين سخن را سه بار تكرار كردند.
پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلّم فرمودند: «خداوند اسلام را تشريع كرد، آن را آسان و گشاده قرار داد، و سخت و تنگ نگرفت»[5].
وقتي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم افرادي را براي تبليغ و ارشاد مردم و آشنا كردن آنان با مباني اسلام اعزام ميكردند، يكي از مهمترين رهنمودهايشان اين بود: «مژده بدهيد، نترسانيد، آسان بگيريد و سخت نگيريد»[6].
در برنامههاي جمعي و عبادات اجتماعي اسلام، روي موضوع خودداري از تندروي و سختگيري و خسته نكردن افراد، عنايت خاصي شده است. اولياي گرامي اسلام، توصيههاي فراواني كردهاند كه مبادا از رعايت حال و حفظ نشاط افراد غفلت شود، و از عبادات و مراسم اسلامي به جاي جاذبه، علاقه و سازندگي تنفر، دافعه و فرار اشخاص حاصل آيد.
به همين دليل در احاديث متعددي، توصيه فراوان شده است كه نمازهاي جمعه و جماعات، نبايد به گونهاي باشد كه به خاطر طولاني شدن آنها حقوق ضعيفان، سالمندان و كودكان از بين برود.
در اين باب، از سوي اولياي عظيم الشأن اسلام توصيههاي فراواني رسيده است كه براي الگو قرار دادن عمل آن بزرگواران، مواردي را بررسي ميكنيم[7].
انس بن مالك روايت كرده است: «نماز پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلّم از همه كاملتر و كوتاهتر بود»[8].
معاذ پسر جبل كه در يكي از مساجد مدينه پيشنماز بود، روزي در نماز جماعت سورهي بزرگي را خواند. وي نماز را آنقدر طول داد، كه مردي (پيرمردي) كه در آن نماز جماعت شركت كرده بود، در اثر خستگي و ناتواني طاقت نياورد، و نتوانست نماز خود را به جماعت و همراه معاذ به پايان برساند. از اين رو، وي وسط نماز قصد فرادا نمود، نماز خود را تمام كرد، سوار مركب شد و به سراغ كار خود رفت. وقتي خبر اين گونه نماز جماعت خواندن به اطلاع پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلّم رسيد، آن حضرت صلي الله عليه و آله و سلّم بسيار ناراحت شدند و دستور دادند معاذ را حاضر كنند. آنگاه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلّم با ناراحتي به او فرمودند: «يا معاذ، اياك ان تكون قتانا» (اي معاذ! ديگر اين طور نباشد كه مردم را از نماز جماعت فراري بدهي، بلكه در نماز جماعت سورههاي كوتاه را بخوان»[9].
آسانگيري در مسائل ديني كودكان، از اهميت مضاعف و بسزايي برخوردار است. در دوران خردسالي، در نماز به گونهاي عمل كنيم كه كودك احساس جبر و خستگي نداشته باشد. نماز نبايد براي او امري سنگين و كسل كننده شود. به مصلحت او است كه نمازها، با ذكرها، ركوع و سجود خسته كننده و طولاني نباشد. حتي سفارش شده است كه به خاطر چند كودكي كه با شما به نماز ايستاده اند، آن را سريعتر بخوانيد، و از برخي كارهاي مستحبي صرف نظر كنيد. هوشيار باشيد كه او كودك است و حال و روحيهي شما را ندارد; بويژه كه از بسياري حالات و رفتار شما سر در نميآورد و معناي عبارات شما را نميفهمند.[10]
ميرزاي نوري در مستدرك الوسائل مينويسد: «امام سجاد عليه السلام كودكاني را كه نزد او بودند، وا ميداشتند كه نماز ظهر و عصر، و مغرب و عشا را با هم بخوانند. به آن حضرت اعتراض شد. فرمود: اين عمل براي آنان سبكتر و بهتر است و سبب ميشود كه به خواندن نماز پيشي بجويند و براي خوابيدن و يا سر گرمي به كار ديگر، نماز را ضايع نسازند. و امام عليه السلام ـ، كودكان را به چيز ديگري غير از نماز واجب دستورشان نميدادند و ميفرمود: اگر قدرت و طاقت بر خواندن نمازهاي واجب داشتند، آنان را محروم نسازيد»[11].
ابن قداح روايت كرده است كه امام صادق عليه السلام فرمودند: «ما به فرزندان خود دستور ميدهيم مادامي كه در حال وضو هستند و مشغول كار ديگري نشده اند، نماز ظهر را با نماز عصر، و نماز مغرب را با نماز عشا بخوانند»[12].
بعضي والدين و مربيان كه اصرار دارند از روي جبر و اكراه و بدون توجه به حال و روحيهي كودك او را نماز خوان بار آورند، آنان ناخودآگاه لامذهبهاي آينده و افرادي عقدهاي ميپرورانند. چنين افرادي، در نخستين فرصتي كه به قدرت و استقلالي دست يابند، دين و عبادت را ترك خواهندكرد. طبيعي است، مسئوليت چنين وضعي بر عهدهي كساني است، كه چنين زمينهاي را فراهم كردهاند [13].
دكتر احمدي در اين باره نقل ميكند: «شخصي را ميشناسم كه پزشك متخصص تغذيه است. او فردي است كه عِرق ملي خوبي هم دارد و در آلمان زندگي ميكند. وي ميگفت: پدر من از متدينين سر شناس يكي از شهرهاست، و همه چيز او سر جاي خودش است; نماز خواندنش، اعمال عبادي اش و... با وجود آن كه در شهر سرد سيري بوديم، صبحها ما را از خواب بيدار ميكرد تا نماز بخوانيم. بعد، خودش در اتاق ديگري مشغول نماز خواندن ميشد. ما تدبيري انديشيديم تا از وضو گرفتن در آن هواي سرد خلاص شويم. بنابراين، بدون آن كه وضو بگيريم، در اتاقمان با صداي بلند در حالي كه خوابيده بوديم نماز ميخوانديم. بعد از چند بار، پدرمان فهميد و با كتك ما را وادار كرد كه وضو بگيريم و نماز بخوانيم. بعد از مدتي، ما ياد گرفتيم كه اين كار را بكنيم: براي وضو گرفتن ميرفتيم، ولي وضو نميگرفتيم. سپس، ما ميايستاديم و بلند بلند نماز ميخوانديم تا نشان بدهيم كه داريم نماز ميخوانيم. بدين گونه، پدرم من، خواهران و برادرانم را وادار به نماز خواندن ميكرد. و الان، هيچ يك از ما نماز نميخوانيم [14].
7ـ اصل هماهنگي خانه، مدرسه و جامعه (مسجد، رسانهها و...) در آموزش مسائل ديني.
يكي از عوامل مؤثر در تكوين شخصيت علمي، معنوي و جسمي كودك و نوجوان، ايجاد هماهنگي و همكاري مثبت و سازنده بين خانه، مدرسه و جامعه (مسجد، رسانهها و...) است . براي رسيدن به اهداف تربيت ديني و ترويج فرهنگ نماز، همكاري همه ارگانها و نهادها بويژه نهادهاي فرهنگي و تربيتي ضرورت نام دارد. خانه، مدرسه و جامعه (مسجد، رسانهها و...) در انجام دادن وظايف تربيتي و پرورش مسائل ديني، مكمل يكديگرند.پيوند و ارتباط نزديك خانه، مدرسه و جامعه (مسجد و رسانهها و...) با يكديگر، در واقع پيوند استوانههاي تربيت صحيح و منطقي است. امروزه، لازم است مدارس يك علاقه واقعي و باطني، براي حضور مستمر و ارتباط نزديك دانش آموزان با مساجد، در آنان ايجاد كنند. در اين راستا، مدارس نبايد فقط به ساختن نمازخانهها اكتفا كنند. هر چند ساخت و توسعه نمازخانهها اقدامي مثبت و ارزنده براي رسيدن به ارزشها و مقدسات والاي ديني است، اما هيچگاه جاي مساجد و اثرات سازندهي آنها را نميگيرد.
لازم است، همهي تلاش دست اندركاران تعليم و تربيت، بر اين باشد كه پيوندي واقعي نه ظاهري و صوري بين خانه، مدرسه و جامعه ايجاد كنند. با اين گونه پيوند، هم خانه به فضايي اسلامي و آكنده از ارزشهاي معنوي تبديل ميشود و هم، مدرسه نقش سازنده و هدايتگري در زمينهي ارزشهاي ديني مييابد. از اين رو، با هماهنگي و يكساني فضاي حاكم و ارزشهاي معنوي و ديني در خانه و مدرسه، بسياري از تعارضات و مشكلاتي كه ممكن است براي كودكان در نتيجهي ناهماهنگي بين خانه، مدرسه و جامعه ايجاد شود، بر طرف ميگردد.
البته، اين پيوند بايد مستمر باشد; نه مقطعي و وابسته به شرايط خاص. چنين پيوندي، كاري گروهي و حركتي اجتماعي را ميطلبد. اين گونه كارها، بس پيچيده است و با چند بار بردن دانش آموزان به مسجد و حضور فيزيكي آنان، نميتوان به نتايج مطلوب و رضايتبخش رسيد. فرهنگ انس گرفتن با مسجد و در رأس آن نماز به عنوان يك حركت ارادي، آگاهانه و مستمر، بايد از آغاز دوران كودكي در نظام تربيتي خانه، مدرسه و جامعه به عنوان يك اصل مهم تربيتي مدّنظر قرار بگيرد تا فطرت خداجوي كودك به گونهاي رشد و پرورش يابد، كه هيچ عامل و شرايطي نتواند موجبات انحراف او را فراهم سازد.
در آموزش و پرورش قديم، همهي مسئوليتهاي تربيتي را مدرسه بر عهده ميگرفت. در تربيت جديد، اين حقيقت پذيرفته شده است كه آموزش و پرورش مدرسه بدون همكاري آگاهانه و فعالانهي خانواده، نتيجهي مطلوبي نخواهد داد. دليل چنين نگرشي آن است كه كودك بيشتر اوقات فراغت خود را در خارج از مدرسه و اغلب در خانه و جامعه ميگذراند. از آنجا كه كودك از والدين و جامعه متأثر ميشود، خنثي كردن اثرات محيط خارج از مدرسه در مدت محدود درسي، بسيار سخت و گاهي غير ممكن است. در واقع، امروزه اگر خانواده، مدرسه و جامعه (مسجد و...) نسل جديد را به سوي يك هدف و روش واحدي سوق ندهند، نميتوان اميدي به پيشرفت ديني جامعه داشت. اگر اين مثلث تربيتي (خانه، مدرسه و جامعه) در برنامهها و روشها هماهنگي لازم را نداشته باشند، در روند رشد ديني كودك و نوجوان اختلال به وجود خواهد آمد; كه اولين عارضهي آن، تعارض است. متأسفانه، بايد اذعان كرد كه فعاليتها در اين راستا، هماهنگ، همجهت و همخوان نيست. حتي در مواردي، ممكن است با فعاليتهاي موازي و گاهي مغاير، انرژي و توان يكديگر را خنثي و كاهش دهند.
به طور مثال، بعضي خانوادهها اطلاعات چنداني از دين ندارند. از طرفي، مدرسه تكاليف سختي بر بچههاي اين گونه خانوادهها تحميل ميكند. اين تعارض باعث ميشود كه نوعي دو گانگي در كودكان و نوجوانان به وجود آيد. نمونهي ديگر اينكه، برخي خانوادهها كه به مذهب توجه دقيق و لازم ندارند، در محافل و ميهمانيها بدون توجه به مسائل شرعي براي بچههايشان لباس هايي انتخاب ميكنند كه با آن مجالس تناسب داشته باشند از سويي، اصرار مدارس بر اين است كه دانش آموزان پوشش و لباس مناسب با شرع بپوشند. در اينجا نيز اختلاف ميان خانه و مدرسه، براي بچهها تعارض به وجود ميآورد.
پی نوشت ها:
[1] . قائمي، اقامهي نماز در دوران كودكي، 36 37.
[2] . مجلسي، بحار الانوار، ج 43، 307.
[3] . محمدي ري شهري، جشن تكليف، 86.
[4] . ابن حنبل، مسند، ج 5، 69.
[5] . ابويعلي، مسند، ج 3، 50، حديث 2452.
[6] . ابن هشام، السيرة النبوية، ج 4، 237.
[7] . صادقي اردستاني، پيوند، 57 58.
[8] . ابن حنبل، مسند، ج 3، 100.
[9] . حر عاملي، وسائل الشيعة، ج 5، 47.
[10] . قائمي، اقامه نماز در دوران كودكي و نوجواني، 35
[11] . نوري، مستدرك الوسائل، ج 15، 160، و ج 3، 19; كليني، كافي، ج 2، 409; حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 3، 14 و 16.
[12] . حر عاملي، وسائل الشيعة، ج 15، 183.
[13] . قائمي، اقامه نماز در دوران كودكي، 36.
[14] . احمدي، مجموعه مقالات دومين كنگره سراسري انجمنهاي اوليا و مربيان كشور، 194.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}